بند دوم.کاربرد دانش نسب
این دانش کاربردهای مختلفی دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
شناخت تاریخ تحولات مختلف جامعه اسلامی که در ضمن، جامعه ای قبیله ای نیز بوده، مستلزم توجه به این دانش است. این دانش به یک معنا، بیان تاریخی محدوده زمانی پیدایش قبایل بشمار می آید و تاریخ انسان شناسی سنتی و ساخت کلان اندیشه تاریخ است.[1]
منابع نسبی دربردارنده اخبار ویژه ای درباره مسائل خاصی از قبیله است که در دیگر منابع بدان صورت نیامده است. اهتمام به انساب از عوامل یاری دهنده در پیدایش تاریخ و ثبات آن است.
بسیاری از نسب نامه ها یادآور مشاغلی است که علما بدان می پرداختند چنان که سمعانی گوید: ابوحنیفه (رئیس مذهب حنفی) بزاز بود و در نتیجه آن در دکان خویش مباحثه و مذاکره بسیار داشت و در فقه سرآمد گشت. کتاب سمعانی همچون بسیاری از منابع نسبی، مملو از مواد تاریخی است.
آمیخته بودن اخبار و انساب با یکدیگر؛ مثلاً ابن ندیم از کتاب الاخبار الفرس والانساب و السیره تألیف ابوالعباس عبدالله بن اسحاق مکاری و نیز از کتاب ابوالحسن نسابه به عنوان اخبار الفرس و انسابها و کتاب، الانساب الاخبار یاد می کند که نشانگر پیوند دو دانش تاریخ و نسب شناسی است.[2]دانش انساب به مثابه برادر ناتنی تاریخ است.[3] همان گونه که برخی منابع لغوی مانند تاج العروس و لسان العرب مواد و عناصر تاریخی را که حتی در برخی منابع مختص تاریخ یافت نمی شوند؛ در خود جای داده انداز منابع نسبی نیز می توان مواد تاریخی فراوانی را استخراج کرد.
علم نسب از شعب و گونه های تاریخ نگاری در اسلام به ویژه تاریخ تشیع است. نیز دانش نسب، محدثان را در شناساندن راوی یاری می دهد و در فقه و حقوق و کلام نیز کاربرد دارد.
برخی منابع در قالب نسب، کار اصلی خود را بیان تاریخ قرار داده اند. چنان که احمد بن یحیی بن جابر بلاذُری (م 279 ق)، از نسّابان، مترجمان، جغرافی دانان و مورخان بزرگ ایرانی و اسلامی در کتاب گران سنگ انسابُ الاشراف چنین کرده است. وی اصل تبارشناختی نگارش تاریخ را به گونه ای اصولی استوار ساخته و در نگارش خود از علایق قومی و قبیله ای که اساس کار اوست بیشترین بهره را برده است. او کتاب خود را با ذکر نسب نوح(ع) آغاز سپس از عرب، نخست عدنانی از اجداد پیامبر و فرزندانشان را ذکر می کند تا زمان تولد پیامبر سخن می گوید.
این کتاب علاوه بر آن که شامل اسناب قُریش و قبایل مُضَر استف تاریخ اسلام بر حسب خاندان های حاکم و بیان تبار آنان با شرح احوال شخصیت های بزرگ و مشهور آنان همچون بنی هاشم، بنی امیه و بنی عباس را نیز در بر دارد. پس از ذکر نسب بن یهاشم به زندگی و سیره رسول الله (ص) در دوران کودکی بعثت و هجرت تا رحلت آن حضرت و حادثه سقیفه اشاره دارد. پس از آن به بیان فرزندان ابوطالب با شرح مفصلی درباره فضایل و تاریخ خلافت امیر مؤمنان علی (ع) تا شهادت آن حضرت پرداخته است سپس تاریخ خلافت و زندگی امام حسن بن علی (ع) و فرزندانش و قیم امام حسین (ع) و زندگی فرزندانش را آورده است.[4]
نسب نامه ها به صورتی خلاصه، گویا و آسان نسبت هر یک از افراد با دیگری را در اختیار مورخ قرار می دهد. از آنجا که خویشاوندی، یکی از مهم ترین شکل های روابط میان انسان هاست و این روابط تأثیر بسیار زیادی بر زندگی فردی و اجتماعی دارد، مطالعه تاریخ و به طور کلی مسائل یک جامعه بی نیاز از شناختن این روابط نیست.
بدین ترتیب نسب نامه ساده ترین وسیله نشان دادن روابط افراد خویشاوند اعم از نسبی و سببی است.بازشناختن افراد هم نام از یکدیگر و تمایز اسامی متشابه.
تنظیم وقایع بر اساس ترتیب زمانی رویدادها با ایجاد چارچوب برای ارائه و شناخت رویدادهای تاریخی از اقدامات اساسی مورخان بشمار می روند.
علی رغم کاربرد بسیار زیاد دانش نسب در تاریخ، آسیب هایی نیز بر آن مترتب است. گذشت زمان و ایام موجب فراموش شدن اسامی افراد یک خاندان یا اشتباه در ترتیب و تاریخ زندگی آنها می شود. به عبارتی چون خمیر مایه انساب، روایات شفاهی و شعر است و تفاخرات قبیله ای در آن راه دارد لذا باید در وثوق و اعتماد کامل به آن تردید داشت و با دیده احتیاط بدان نگریست. باید دانست، چهره ای که ما اکنون از دانش نسب شناسی در دست داریم، با ایرادهای فراوانی روبه روست.
خلط مباحث و ذکر اشتباه نسب در برخی موارد و عدم تمیز میان عرب شمال و جنوبی، جعل و تحریف که از مهم ترین آفات این دانش بشمار می آید و دلایلی چون دست یابی به قدرت بر خلاف تصور ایشان و اقدام به ساختن نسب نامه اعم از راست و دروغ برای کسب مشروعیت، از آن جمله اند. این نکته را نیز باید مدنظر داشت که هر یک از مکاتب نسب شناسی رویکرد و گرایش های تئوریک خاص خود را دارند.
گفتار دوم.منابع نسب مشهور در میان اهل سنت
حذف[5] من نسب قریش از ابوفید عمرو سدوسی (م195ق)؛ کتاب النسب، تألیف قاسم بن سلام (م224ق)، که اطلاعات هر چند مختصر درباره نسب مضر و نسب بنی هاشم، نسب قبایل یمنی و … دارد و علاوه بر آن اطلاعات ارزشمندی در باب وفود، اسلام آوردن قبایل، نقش آنان در فتوحات، مهاجرت قبایل، رجال و شخصیت های قبایل و روابط با یکدیگر به دست می دهد.
نسب قریش (الجهره فی نسب قریش) از مصعب عبدالله زبیری، (م236ق)؛ المحبر، نوشته محمد بن حبیب بغدادی (م245ق)؛ انساب الاشراف، تألیف احمد بن یحیی بلاذری (م279ق)؛ جمهره انساب العرب، نوشته ابن حزم اندلسی (م456ق) که کتابش از
مصادر دانش نسب است؛الانساب،از عبدالکریم سمعانی(م562ق)؛ التبیین فی انساب القریش، تألیف عبدالله بن قدامه (620ق)؛اللباب فی تهذیب لانساب،ابن اثیر جزری(م630ق)؛ نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، قلقشندی (م821ق) و لباب الانساب از جلال الدین سیوطی(م911ق).
گفتار سوم.نقش شیعیان امامی علم انساب
نسب در سنت معصومان (ع) درباره انساب دو دسته روایات از حضرات معصومین نقل شده است. در یک دسته، نسب، بی ارزش یا چندان اعتنایی به آن نشده است. به عنوان نمونه روایت شده که پیامبر (ص) فرمود: «نسب، عالمش را سودی ندهد و جاهلش را زیانی نرساند».[6] البته برخی از اهل سنت نسبت این حدیث به آن حضرت را انکار و آن را جعلی[7] واستدلال کنندگان به چنین حدیثی را برای بی اعتبار کردن دانش نسب شناسی و بی انصافی در مورد این علم دانسته اند. نیز از رسول خدا روایت شده که فرمود: « … لیس لعربی و عجمی فضل الا بالتقوی؛ عرب و عجم را جز به تقوی فضلی نیست». «ایتونی باعمالکم لا باحسابکم و انسابکم« «من ابطا عمله لم یسرع به نسبه؛ هر که عملش او را پس برد، نسبش او را پیش نیاورد».